من اینجا به انتظار اتوبوس نشسته ام
یا احتمالا گیر افتاده ام
تقریبا هم مدت هاست...
گاهی سرکی به سمت و سویی می کشم
بدی اش این است که نمی دانم کدام سمت و سو
گاهی هم چشمک چراغی را می بینم
چراغ هایی که بالاترند شوق به دلم می آورند که امیدوارانه نیم خیز شوم
اما اغلب کامیون اند و چیزهایی از این دست
حتی شاید وانت!
چه لحظه بدی است نزدیک شدنشان و شناخت ماهیتشان
...
من اینجا به انتظار اتوبوس نشسته ام
خوب که فکرش را می کنم می بینم
نه کسی به من گفته اتوبوسی در کار هستی
نه کسی را دیده ام که از این مسیر مسافر اتوبوس باشد
من اینجا به انتظار اتوبوس نشسته ام
در ایستگاه اتوبوس بودن دلگیر و خسته کننده است
و من هم دلگیرم و خسته
و متعجبم...
متعجبم از تو
دقیقا در کدام پایانه ی مبدا قصه رفتن ما را تمام کرده ای؟
سلام. چطوری یلدا جونم؟ خوبی؟ اینم از اون فلسفیدن های باحالت بود ها... خیلی خوب بود.
فلسفیدن از خودتونه
باحالی هم همچنین
ما هم که کماکان در درنگ درازیم
ببین من مطمئن نیستما، ولی فکر میکنم این قضیه به تیم AVL مربوط بشه. چون اونا با اتوبوس و ایستگاه و این چیزا زیاد سر و کار دارن. یه صحبتی باهاشون بکنی بد نیست
اتفاقا به نکته کنکوری اشاره کردی
شاید هم که از این باشد...
فقط چیزی که هست صحبت رو پایه نیستم
بذار دردمون واسه خودمون باشه!
نوشته هات خیلی خوب بود بهت تبریک میگم،قوری جان!!
خوشحال میشم به من سر بزنی!
یه جایی خوندم که می گفت:
صدمه ای که امیدهای واهی به ما می زنن ناامیدی نمی تونه بزنه.
حالا شایدم من اشتباه می کنم.
تو بسیار هم درست می گی و در جواب این پستم درست تر از این نمی شد گفت...
امیدهای واهی ادم رو از تو می خوره و نابود می کنه...
یلدا !!!!!.... بنده متعجبم از تو!!!!! بیا یه قرار بزار ببینمت .. همین هفته ..زود تند سریع
میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام میام
سلام
خوبی؟
میگم یه بدیه ایستگاه اتوبوس میدونی چیه؟
با خودت میگی خوب برای اینکه این حس یک جا بودن رو نداشته باشم شروع کنم به سمت ایستگاه بعدی پیاده روی! اما تردید داری چون ممکنه بین راه دو ایستگاه که باشی یه صدای وییییینگ بشنوی و اتوبوسی که از کنارت با سرعت میگذره رو ببینی، حالا این تردید رو باید چه کرد نمیدونم!! شاید اتوبوس بعدی وقتی به ایستگاه بعدی برسی بهت برسه!!!
یعنی به اساسی ترین نکته اتوبوسی ممکن اشاره کردی جوری که کف من برید
باورم نمیشه ولی بسیار بسیار حالش را بردم جوری که تلخی این تردید فعلا به کناری نهاده شده است!
سلام دوست دبستانی من
کجا میرفتی؟
که منتظر اتوبوس بودی؟
سلام دوست دبستانی و غیره من !
اتفاقا سوال خیلی خوبیه
شما اگه فهمیدی بیا به خودم هم بگو
سلام خوبی؟
چه خبر؟
سلام عزیز دلم
خیلی خیلی خیلی محبت کردی
خبر دلتنگی شما
تو خوبی خانوم؟
راستی من بی معرفت نشدما
میخونمت عزیزم
فقط نمیدونم چرا خیلی وقته تو وب شما و ندا و چند نفر دیگه که پرشین بلاگ دارین نمیتونم نظر بذارم
در کل همیشه خوش باشی عزیزم
لاویو
ای خدا من داشتم به ایستگاه اتوبوس فکر می کردم. اما با جمله اخر لگد زدی به تمام تصوراتم
خیلی هم لگد نزدم
این تصورات همان تصوراته
من دیدم اتوبوس هست، نا امید نشو! وایسا الآن بهت می رسه!
داشتن یه دوست خوب از اتوبوس سواری خیلی بهتره
دلمون تنگ شد زین درنگ دراز. یه پست جدید بذار خوب، هر روز میایم می بینیم هیچی ننوشتی!
اگه قرار بود درنگ ها دراز نشند و دل ها دلتنگ
که فردوسی شاعر نمی شد
سلام،قشنگ نوشتی مثل همیشه.
سلام عزیز دلم
قشنگ یعنی تو
مثل همیشه
سلام
سلااااااااااااااااام
خوبی؟
چه خبرا؟
خیلی وقته ننوشتی
چرا انقدر دیر دیر مینویسی؟؟؟؟؟؟
البته آدمای با کلاس
که وقت ندارند اینجوریند
البته منظورت ادم های تنبل و بی عاره دیگه؟؟؟!!!
از کی تا حالا با کلاسی به وقت نداشتنه آخه؟
هی بابا خواهرررر
چقدر تو ماهی یلدا...واقعا وقتی میخونمت خیلی بیشتراز اون لحظه ای که هست عاشقترت میشم
________________
یلدایکی دیگه اینحرفهارو بهت میزد چه حالی میشدی؟؟!!
اگه یکی دیگه این حرف هارو بهم میزد می ترسیدم
از اینکه کجای کارمون می لنگه و کجا اون حرفشو پس می گیره و هزااااار تا ترس و تردید دیگه
ولی وقتی تو این حرف رو میزنی می دونم چیزی به غیر از عشق و مهربونی و پاکی نیست پس اینجوری می شم: