قوری

قوری ها خیلی خوب اند:چاق و داغ و رنگی...درست برخلاف من

قوری

قوری ها خیلی خوب اند:چاق و داغ و رنگی...درست برخلاف من

دمپایی ورزشی

از پنجره بچه ها را نگاه می کنم

بچه ها کاری شبیه فوتبال می کنند

یکیشان پیراهن و شورت و جوراب قرمز و آبی پوشیده

که به یقین مال یکی از این تیم های گنده است

که من از کجا بدانم کدام تیم؟

یکیشان فقط پیراهن قرمز و آبی پوشیده

یکیشان خیلی خیلی تپل است

یکیشان کلا فقط یک کفش ورزشی گنده و زرد رنگ است

یکیشان اما کنار ایستاده


نمی دانم فلسفه اینکه کنار چمن ایستاده چیست

پاهایش را از هم باز کرده و یکسره می پرد و خودش را گرم می کند!

احتمالا قرار است اگر توپ این طرف افتاد برش گرداند طرف بچه ها

ولی از قرار معلوم بقیه چلاق نیستند

و خودشان تا حتی توی آسفالت هم دنبال توپه می دوند

در تمام مدتی که نگاهشان می کنم پایش به توپ نمی خورد

اما هر بار آماده است و هر بار خیز می گیرد 

و هربار هیچ

و احدی هم نیست که بگوید مگر مجبوری؟


با خودم فکر می کنم این پسربچه برای این بازی ها خیلی کوچک است

لباسش خاکستری و بی رنگ و رو است

و دمپایی هایش کنار کفش های دیگران جگرم را خراش می دهد