قوری

قوری ها خیلی خوب اند:چاق و داغ و رنگی...درست برخلاف من

قوری

قوری ها خیلی خوب اند:چاق و داغ و رنگی...درست برخلاف من

فقط ماسک بزن

ترس را در پستوی خانه نهان باید کرد

حرفِ زور

فکر کنم گاهی قبولش خیلی سخته که تو اون نقطه تیره ای باشی که باعث میشه روشنی نقطه کناریت بیشتر به چشم بیاد تا همه اینا از دید اون کسی که داره از بالا نگاهتون می کنه بشه تصویری ناب و تکرارنشدنی از مفهوم زیبا و شگفت انگیز بودن

زندگی سگی

در این گرمای بهنگام تابستانی

شعر می خوانم:

 

هوا سرد است و برف آهسته بارد

ز ابر ساکت و خاکستری رنگ

زمین را بارش مثقال ، مثقال

فرستد پوشش فرسنگ ، فرسنگ...

 

باد مستقیم کولر

به من خاطرنشان می سازد

که این درد درد شلاق است

ریزی

خودم را نقطه سفید بسیار ریزی می بینم

که حاصل املاح محلول در آب است

و ما موجی هستیم که سری به سنگی می کوبد و می رود


دریا را نمی شناسم

و از موج ها دیگر خسته ام

و هیچ نمی دانم دل آشوبه یک نقطه سفید بسیار ریز به کجای این بیکران ثبت می شود

عصب کُشی

نکند خون دندانم رنگین تر بوده؟

چه جان سالمی به در می برد وقتی می کشمش...

نمی کشمش که درد را حس نکند

می کشمش که حس نکند،

حس کردن دردناک است.


مرگ چاره بدی هم نیست...

اعصاب کشی هم داشتیم،

کاش.